شب است و ماه می رقصد
ستاره نقره می پاشد نسیم پونه ها
عطر شقایق ها
ز لبهای هوس آلود زنبق بوسه میگیرد
من اما سرد و خاموشم ...
خداوندا تو در قرآن جاویدت هزاران وعده ها دادی
تو میگفتی که نامردان بهشتت را نمی بینند
من اما دیده ام که نامردان به خون چرک مردان کاخ می سازند
تو میگفتی اگر اهریمن شهوت بر انسان حکم فرما شد
من او را بر صلیب خشم خود مصلوب می سازم
من اما دیده ام چشمان شهوت بار فرزندی که دزدانه بر
اندام لخت مادرش میگرید
اگر مردانگی این است... اگر مردانگی این است...
به نامردی قسم نامرد نامردم اگر دستی به قرانت بیارایم
کارو
نظرات شما عزیزان: